۱۰۲ مطلب با موضوع «شکست تفکر» ثبت شده است

سه چیز رو همیشه مخفی نگه دار

یه جمله ای خوندم خیلی جالب بود و خیلی خوشم اومد ازش

نوشته بود که سه چیز رو همیشه پنهون نگه دار و هیچوقت بروز نده

یک دارایی هات

دو نقشه های اینده ات

و سه رو یادم رفته

فکر کنم در مورد عشق و اینا بود 

مهم نیست حالا

اون دوتا گزینه اول خیلی مهمه

اگه اونا رو از عوام مخفی نگه داری خیلی موفق خواهی بود توی زندگیت

۱ نظر

آزادی : چیزی که اصلا لازم نیست به آن برسیم !

آزادی

خیلی خنده داره

میدونی چندتا مسئله انداختن وسط و آدمای معمولی مثل ما همش درگیر اون شدن و میخوان چیزی رو داشته باشن که اصلا مهم نیست!!!

چرا آزادی مهم نیست

خب شما اگه بخوای گواهینامه بگیری

باید کارت ملی و شناسنامه ببری و پول بدیو وقتت رو بذاری

آیا این گرفتن آزادی از تو نیست؟

میتونی بدون همه اینا هم مدرکت رو بگیری

خب علیه این قضیه شکایتی میکنی؟

نه خیلی راحت یکی دوساعت وقتت رو بخاطرش میذاری و خیلی راحت اونو پشت سر میذاری

یه داستانی در این زمینه هست که خیلی جالبه

یه خرگوش با یه لاکپشت مسابقه میده

لاک پشت صدمتر جلو تر وایمیسته

خرگوش به سرعت به لاکپشت میرسه 

اما تا وقتی خرگوش اون صد متر رو طی کنه

لاکپشت ده متر به جلو رفته

حالا خرگوش اگه بخواد اون ده متر رو بره

لاکپشت یک متر جلو رفته

هر چقدر خرگوش جلو بره

لاک پشت تو همون مدت مسافتی رو جلو رفته و خرگوش دوباره باید وقت بذاره تا به اون برسه

در حالت ریاضی

خرگوش هیچوقت به لاکپشت نمیرسه

بخاطر همینم هست که من ریاضی رو قبول ندارم برای رسیدن به ابدیت

چون اصلا درگیر چرت و پرت شدیم

ما رو دارن گول میزنن

اصلا لازم نیست به لاکپشت برسی

چون تا ابد هم که محاسبه کنی بهش نمیرسی

اصلا لازم نیست به آزادی برسی

تا ابد هم که محاسبه کنی بهش نمیرسی

بلکه میتونی پا فراتر از اون بذاری

اصلا لازم نیست به لاکپشت برسی، بلکه براحتی میتونی از لاکپشت جلو بزنی و حرکت کنی

مسئله رو اشتباه مطرح کردن و ما هم درگیر همون اشتباه شدیم

اصلا لازم نیست به آزادی که اونا (هر شخص ازادی خواه و هر شخص محدود کننده ازادی) میگن برسی

بلکه براحتی میتونی اونو پشت سر بذاری و به زندگی خودت برسی

اگه خودت رو درگیر کنی، تا ابدیت هم به اون چیزی که میگن ازادی نخواهی رسید

اصلا لازم نیست خرگوش با لاکپشت مسابقه بده

اصلا لازم نیست خودشو درگیر اون کنه

اصلا لازم نیست به اون برسه

زندگی خودش رو انجام بده و مسیر عادی خودش رو بره براحتی میتونه اون رو پشت سر بذاره

۱ نظر

در هر ثانیه و هر لحظه محدودیت داریم، ازادی و محدودیت

زندگی خیلی محدودیت داره

ما خیلی محدودیت داریم

خیلی بیش تر از اون چیزی که فکر کنیم

و در واقع این محدودیت ها هستن که تعیین میکنن ما چقدر ازاد باشیم

من در مورد دولت و این چیزا حرف نمیزنم

از یقه پیرهن یا موهات صحبت میکنم

اگه یکم بدوی و یکم شلخته بشی

یقه پیرهنت یا کاپشنت یا سوییشرتت میاد جلو دهنت

موهات بلند باشه میاد جلو چشات

نمیذارن ببینی و مجبوری وایسی

و با دستت درست کنی محدودیت هاتو

و دائم داریم محدودیت هامونو کنار میزنیم

و اونا هی میان جلو و نمیذارن ما از مرزی پا فراتر بذاریم

هی گرسنمون میشه و باید غذا درست کنیم

هی دستشوییمون میگیره و باید بریم دستشویی

هی اب بینی مون میاد

عطسه میکنیم

لباسمونو عوض میکنیم

هوای تازه باید داشته باشیم

باید اب بخوریم

اووووووووووووووووووووووووووووووووو

هزاران محدودیت داریم که بدون اونا نمیتونیم زندگی کنیم

و در لحظه از زندگیمون هر لحظه داریم محدودیت ها رو کنار میزنیم و اصلا حواسمون نیست و محدودیت ها نمیذارن ما فراتر بریم

اگر اسید لاکتیک توی ماهیچه هاتون ذخیره نشه، عضله هاتون خسته نمیشه

و میتونید هر چقدر میخواید بدوید

بدون محدودیت

انسانی رو تصور کنید که میتونه بی نهایت بدوه

ولی محدودیت گذاشتن جلوی این

نه یکی

بلکه چندتا

تا تو نتونی اینکار رو انجام بدی

محدود شدیم

خیلی زیاد

حتی اگه من خسته نمیشدم الان میتونستم خیلی بیشتر بنویسم و در مورد خیلی چیزای بیشتر تحقیق کنم و اطلاعات بیشتری کسب کنم اما محدود شدم و خسته میشم و خوابم میگیره، انگار نمیذاره تو بینهایت باشی نمیذاره خیلی هم جلو بری، قطعا نمیتونی برگردی عقب، اما نمیتونی خیلی هم جلو بری

در هر ثانیه

و این محدودیت قطعا خوبه که قرار داده شده

اما چه دلایل خوبی داره نمیدونم

در مورد آزادی هم میخوام یه مطلب بنویسم تو مطلب بعدی مینویسم

۰ نظر

پذیرش در روز و عدم پذیرش شب ها

خیلی جالبه

صبح و روز جایی که تو عمل "پذیرش" و قبول کردن رو خیلی راحت انجام میدی

ولی شب اصلا "پذیرش" انجام نمیشه و تا حد مرگ تلاش میکنی و حتی خودت رو به پست ترین حالت میرسونی تا پذیرش نکنی و علیه واقعیت مقاومت کنی و خودتو گول بزنی، بخاطر همین جاهلانه فقط اینور و اونور میری

۰ نظر

صبر کردن کلید پیروزی

صبر کردن 

خیلی مهمه

صبر کردن در واقع فقط منتظر موندن نیست

گاهی تجدید قوا کردنه

گاهی اینه که ببینی طرف مقابلت میخواد چیکار کنه

گاهی برای اینه که بفهمی قضایا از چه قراره و بعد حرکت بزنی

خیلی فواید زیادی داره که وقتی صبر کنی فقط میفهمی

اصلا به نظر شخصی من پیامبر بخاطر همین هیچوقت اول حمله نمیکرد

در واقع صبر میکرد تا اونا حمله کنن اول

اینجوری میتونست بفهمه اونا چیکاره اند و چیکار میخوان بکنن، و وقتی حملشونو خنثی میکرد، تا اونا بیان تجدید قوا کنن و بفهمن چی به چی شده، حمله میکرد و نابود میکرد

کار آدم های پیروز اینه که صبر کنن، یا اگرم حوصله صبر کردن ندارن یه تله بندازن تا خودش از لونه اش بیاد بیرون

بنظر شخصی من صبر کردن کلید پیروزی در خیلی از موارد

اصلا یکی از ویژگی های اصلی یه فرد پیروز و موفق، صبر کردنه، حتی یه ثانیه

۰ نظر

شکست و پیروزی، پر از تناقض

میخوام در مورد شکست و پیروزی بنویسم و چندبار خودم خودم رو نقض میکنم تا پایان

خب اول اینکه پیروز شدن و نفر اول شدن و قهرمان شدن و جایزه گرفتن اصلا خوب نیست!

برید از نفرات اول جهان بپرسید مدال هاشونو کجا گذاشتن، تو کشو افتاده تو اتاق خواب مثلا

برید از نفراتی که اول نشدن بپرسید چه حسی داشتن تون اون مسابقه

افسردگی، بدترین لحظه زندگیشونو یادشون اوردی

خوزه مورینیو خیلی جمله قشنگی گفت

ادم اگه قراره دوم بشه، همون بهتر که اصلا تو مسابقه شرکت نکنه

خب پس اول شدن از این لحاظ اصلا خوب نیست

خب مسابقه بدین و برتری رو تعیین کنید ولی این که این بگه من بهترم یا تو بهتری اونم با اختلاف چندثانیه که نشد برتری

خب حالا موضوع رو کاملا میچرخونیم

از طرفی هم من کاملا موافق پیروزی و قهرمانی ها هستم

اون لحظه قهرمانی شاید مهم نباشه ولی لحظاتی که در رسیدن به قهرمانی خرج شده خیلی مهم اند

از هر کسی که در مسابقات شرکت کرده در دورانی از زندگیش

بپرسید یکی از خاطرات خوبت چیه

قطعا اون لحظات یکی از خاطرات خوبش خواهد بود

چرا

چون مهمتر از قهرمانی

تلاشی که تو برای رسیدن به قهرمانی میکنی

و اگر تو در یچیزی حالا هر چیزی تا حالا موفق و قهرمان شده باشی میدونی که ادم باید توانش خیلی بیشتر باشه تا در اون قضیه پیروز بشه

یعنی توی تلاش هات، رکوردهای عجیبی رو میشکونی، کارهایی میکنی که اصلا باورت نمیشه و حتی نمیتونی اون کارها رو توی مسابقه اصلی انجام بدی

آماری اگه از تلاش کردنت بگیری، میبینی چثدر زحمت کشیدی و چه شخص دوست داشتنی بودی و چه رکوردهایی گذاشتی که حتی خودت هم که تجربه اش کردی باورت نمیشه چه برسه به بقیه

پس از این لحاظ خوبه

میشه گفت خوبه مسابقات

چون باعث میشه چند نفری برای اون تلاش کنن و حین این تلاش پیروزی هایی بدست بیارن و به خودشون نگاه کنن و بگن واقعا من این کار رو کردم؟واقعا کار من بود؟من میتونم چنین کاری بکنم؟پس از من خیلی کارا بر میاد

اعتماد بنفس بالا میره

شناخت توانایی خودت بالا میره و بهتر و بهتر خواهی شد

اما اینکه فقط بخاطر چندثانیه کسی اول بشه و کسی سوم یا حتی هفتم

اصلا انصاف نیست و باید همه ده نفر اول همیشه قهرمان دونسته بشن، چون اصلا کار کمی نیست که کسی تا اونجا برسه، حالا هر چی، حتی توی زندگی شخصی و مسائل عادی زندگی

پس در کل پیروزی خوبه، شاید آخرش خوب نباشه در ظاهر ولی مسیرش بسیار زیباست و زیبای مسیر خیلی بیشتر از تلخی ریز پایانه

۰ نظر

دید به جهان

بعضیا اصلا نمیتونن دیوار رو ببینن و چشاشون فقط جلو پاشونو میبینه
ولی خب هستن کسایی که دیوار جلوشونو هم میبینن و اینا همونایی اند که احساس میکنن خیلی مدرن و باکلاس اند و اخر عاقل و فیلسوف و ازین حرفان
اما بعضیا
خیلی ادم خاصی
در حد چندصدتا تو کره زمین شاید، شاید کمتر شاید بیشتر متاسفانه اماری ندارم
میتونن اونور دیوارم هم ببینن بدون اینکه قابل دیدن با چشم باشه

۰ نظر

تعریف جذابیت چیه و چه کارهایی اند؟

اصلا جذاب یعنی چی
یعنی چیزی که تو رو بسمت خودش جذب میکنه
بعضی چیزا میتونن جذاب باشن اما زودم تموم شد
مثلا بگیم جذاب زودگذر، مثل سقوط ازاد، نهایتش تا چندساعت بعدش فازشو داری
اما بعضی مطالب هستن اصلا وقتی میرسی بهشون انقدر درگیرشون میدی و انقدر باانگیزه انجامشون میدی(مثل همون پست که گفتم انگیزه انگیزه میاره) پس اگه اینام جذابن میشه بهشون گفت سوپرجذاب
اما میگن ادم نمیدونه هدف غایی اش چیه بخاطر همین سمت مسائل مختلف میره، مثلا فکر میکنی قدرت همه چیز ولی وقتی بهش میرسی یه پادشاه میگه کاش منم مثل تو ماهی گیر بودم
خب پس اگر براساس این قضیه بخوایم بریم جلو، باید بگیم کلا جذابیت تا زمان نرسیدن کامل به اون قضیه و هضمش توسط مغز معنی داره
پس اونچیزایی که وقتی میری توشون یهو یه انگیزه ای به ادم میدن، یهو فعال میشی، از این رو به اون رو میشی، پرانرژی و وقتی تموم میشه اصلا خسته نشدی و حس بسیار خوبی داری
اونا چی اند؟چه دسته ای از کارها هستن؟چرا اونجوری اند؟چه کارهایی اند؟اصلا وجود دارن؟مثلا تلاش امام برای انقلاب که فقط دو سه ساعت در روز میخواد، انیشیتین یا برخی ورزشکارا یا خیلی ادما دیگه
اونا توهم زدن که دارن حال میکنن و هدفشونو پیدا کردن یا واقعا چنین کارایی که ادمو مثل یه گلوله اتیشی میکنه وجود دارن؟یا عادی هستیم و حتی از عادی هم عادی تر و تکراری تر؟

۰ نظر

از همون چیزایی که داری لذت ببر

وقتی یچیزی رو نداری تمام تلاشت رو میکنی براش

ولی وقتی اونو داری دیگه برات جذابیت نداره و سعی میکنی از همون چیزایی که داری لذت ببری

فکر کنم تموم همه این چیزا همین باشه

از همون چیزایی که داری لذت ببر

۰ نظر

رسیدن به هدف اصلی با انتخاب اهداف پیرامون و فرعی و نه فقط و فقط یک هدف داشتن

برای رسیدن به هدف خاصی

برخی اوقات باید برخی هدف های دیگه رو گذاشت کنار

مثلا میگما

برای من اینطوره

اگر میخوای درس بخونی

باید ورزش رو بذاری کنار

چون ورزش تمام انرژیت رو صرف خودش میکنه و نمیذاره اون ارامش درس خوندن رو داشته باشی دیگه

و حالا که میخوای درس بخونی

یعنی یه هدفی در نظر گرفتی

درسته یه سری اهداف مثبت مثل ورزش کردن رو میذاری کنار

باید یکم اهداف منفی که گذاشته بودی کنار رو هم بیاری جلو (منفی نه اینکه هدف منفی باشه، بلکه تصمیم تو منفی بوده، مثلا تصمیم گرفتی نری مسافرت)

مثلا آهنگ رو گذاشتی کنار

ولی اهنگ انگیزه و انرژی خوبی در عرض چند دقیقه بهت میده و میتونی خیلی بهتر درس ها رو ادامه بدی

پس ترک آهنگ رو میذاری کنار و شروع میکنی اهنگ گوش دادن

خلاصه وقتی یه هدفی داری

فقط نباید همون هدف رو داشته باشی و به سمتش بری

مثل اینکه یه قلاده به گردنت بسته باشن و تا گوشت رو دیدی بری سمتش و بهش نرسی

بلکه باید اون قلاده ها رو اول بذاری کنار

وقتی یه هدفی داری

باید اهداف دیگه ای هم برای خودت بوجود بیاری تا بتونی به اون هدف اصلی برسی

با خودت بگی حالا که من میخوام فلان کار رو بکنم پس فلان چیز رو باید بذارم کنار یا پس باید ازین به بعد فلان کار رو به برنامه ام اضافه کنم تا بتونی به اون هدف اصلی برسی

فقط و فقط سمت هدف رفتن حماقتی بیش نیست

۰ نظر