۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

وجود دایره معجزه است و معجزه میکنه

ما نمیتونیم به زمان دست بزنیم

به هر دلیلی توی زمان محبوس شدیم

بنظرم این اشتباهه که هی بیاییم با زمان بازی کنیم

بجاش باید سرعتمونو زیاد کنیم

اگه سرعتمون رو صدبرابر بتونیم زیاد کنیم چی؟

اونوقت از زمان خیلی میوفتیم جلو و در واقع زمان اصلا مهم نیست اونموقع

در واقع اونموقع زمان فقط یه معیار میشه برای تعیین رویداد ها و استفاده ازش و نه یه محدودیت

تا زمانی محدودیت که ما سرعتمون کم باشه

تا حالا وسط یه بازار حرکت کردی؟

یا میدون وسط خیابون؟

تا وقتی توی مسیر داری حرکت میکنی سرعت کمی داری

ولی وقتی میوفتی توی میدون

یا میوفتی توی جوبی که لبه های موربی داره و مجبوری هی به این طرف و اون طرف لبه های جوب حرکت کنی

در واقع یه حرکت نوسانی دوار رو اطراف لبه جوب داری

و اگه دقت کنی با همون قدرت سرعت بسیار بیشتری میگیری

در واقع اینجا مسئله شتاب مطرح میشه و قدرت همون

سرعت یهو بیشتر میشه

چرا

چون شتاب رو میبری بالا

وفعلا نمیدونم چرا و چجوری

ولی تمام سعیم رو میکنم از ذهنم اصلا بیرون نکنم و انقدر فکر کنم تا چیزای خوبی به ذهنم برسه

ولی در اینده تنها چیزی که مهم خواهد بود و حتی الان

سرعت سرعت و سرعته

و دایره ها ظاهرا خیلی به ما کمک میکنن در این زمینه

یچیز دیگه هم در این زمینه میخوام بنویسم

به تقاطع و میدون ها دقت کردین؟

میدون ها هیچوقت نیازی به چراغ ندارن ولی تقاطع ها همیشه دارن

چون تقاطع ها مسیرشونو عوض نمیکنن

ولی وقتی توی میدون حاضر میشی فقط چنددرجه مسیرتو عوض کنی براحتی و سرعت بالا به حرکتت ادامه میدی و خیلی همه چیز روون تر و بهتر میشه

و اینا همش بخاطر معجزه دایره است

واقعا دایره معجزه نیست؟

یه دایره میذاری وسط یه تقاطع و خیلی از تصادف ها و ترافیک ها رو برطرف میکنه؟

میدونی؟

اگه توی اخلاقت هم دایره بذاری

خیلی از مشکلاتت برطرف میشه

کافیه وقتی توی میدون به یکی برخورد میکنی

یکم اون درجه مسیرت رو کج کنی و با طرف هم مسیر بشی و دوباره ادامه بدی به راهت

در واقع وجود دایره در اخلاق

باعث میشه سرعتت بیشتر بشه

و با توجه به اینکه در اینده مهمترین مسئله که همه چی رو تحت تاثیر میده سرعت

این اهمیت خوش اخلاقی رو نشون میده که تو سرعت ما تاثیر داره

و این وسط همه چیز رو یه دایره به هم مرتبط کرد و دایره معجزه است

۰ نظر

اتفاقی که باید میوفتاده، بهمین سادگی

یه حدیثی هست

میخوام با تحریف اونو بگم

میگن یه اتفاقی که میوفته ما به یچیزی ربطش میدیم

ولی خدا میگه نه قسمت، نه حمت، نه تقدیره و نه هیچ چیز دیگه

بلکه اون باید اتفاق میوفتاده

همین

به همین سادگی

مثل ما

وقتی جلو اینه به خودمون نگاه میکنیم

به خودمون میگیم چقدر زشتیم

بخاطر اون خودارضایی که میکنم ها

اگه نکنم بهتر میشم زیرچشمم خشگل میشه

یا بخاطر اون شب بیدار موندن هامه ها

یا فلان یا فیسال

ولی هیچوقت به این فکر نمیکنیم که شاید بخاطر اینه که مسواک نمیزنی و بخاطر همین دندونات اون سفیدی خودشونو ندارن

شاید بخاطر اینه که ورزش نمیکنی و چربی بدنت زیاده و بخاطر چربی های اضافی صورتت هست که خشگل نیستی و صورتت روی فرم نیست

شاید بخاطر اینه که موقع لباس خریدن وقت نذاشتی و یچیز خشگل که بهت میخوره بخری

شاید وقت نذاشتی و موهات رو مرتب نکردی

شاید بخاطر تلاشی که نکردی

و اون اتفاقی که باید میوفتاده و هیچ ربطی به هیچ دلیل ماورایی نداره

به همین سادگی

۰ نظر

بدترین شرایط

امروز تو محل کارم یه گند زدم

البته بیستم زده بودم امروز مشخص شد

یعنی خودمم نمیدونستم که اتفاق افتاده

امروز که رفتن دنبالش دیدن نیست

گفتن مگه تو نذاشتی؟

گفتم نمیدونم یادم نمیاد

بعد کلی داستان و دوربین چک کردن و این حرفا

اخرش معلوم شد اون کار رو انجام ندادم

اولش که کلی فکر کردم چیزی یادم نیومد

ولی الان کاملا همه چی یادم میاد

اونروز کلی خسته بودم

بعد یارو گفت اونو نگه دار کارش دارم

بخاطر همینم من نبردمش

بعد اخر قضیه گفت بیارش ببینم

دادم بهش

بعد اون نگاه بهش انداخت

گفت بنظر چیزی بزرگی نیست، انشالله که خوبه، اصلا چیزی نیست

اینو به کسی نگفتم البته، من اونجا فکر کردم وقتی اینجوری گفت یعنی دیگه لازم نیست اینو بفرستی

منم نفرستادم

حالا اون صاحبش معلوم نیست چیکار کنه

حتی میتونه شکایت کنه و منو و بقیه رو بکشه دادگاه

بنده خداها چون کارم خوبه هیچی بهم نگفتن

ولی خیلی خرابکاری بزرگی

در حالت معمول به دادگاه کشیده میشه و دیه شاید باید بدم

در بدترین حالت که خودم الان همین رو هم فرض میکنم کارم رو هم از دست میدم

و الان یجورایی خودم کارم و از دست داده میدونم

از صبح که فهمیدم استرسش از وجودم بیرون نمیره

این بزرگترین گندی که تا حالا زدم

اصلا سابقه نداشته من اینجوری کنم

اصلا چون بمن نمیخورد هیچکس هم چیزی بهم نگفت

حالا اینکه چجوری به صاحبش بگه

اصلا گفته یا نگفته

اصلا چیز معمولی هم نیست که بگیم صاحبش کنار میاد یا جبران میشه

کمترین کاری که میتونه بکنه شکایت کردنه

انقدر نمیدونم چه اتفاقی میخواد بیوفته

از استرس دارم میمیرم

پاهام و زانوهام از ظهر شل شده

اصلا نه میتونم یجا ثابت بمونم

نه میتونم پاشم و کاری انجام بدم

فقط بی قرارم از بیخبری

به مسئولمون هم پیام دادم جواب نداده نمیدونم نخونده یا چی...

برا اونم مشکل ایجاد شد

اصلا بنظر خیلی قضیه گنده ایه

من حتی فکر زندان هم کردم

نمیدونم چیکار کنم

نمیدونم

نمیدونم

قبلا که در حالت عادی هم بودم نمیدونستم

الان دیگه کلا هیچی نمیدونم

هیچی

ارزو میکنم هیچکس مثل من تو این شرایط گیر نکنه

۰ نظر

خشونت زیباست

یکی یه نظری گذاشت

یاد اون قسمتی از وب افتادم که ولش کردم و ادامه اش ندادم

حال ندارم ادامه اش بدم

یه موضوعی هست به نام دنیای خشونت

در واقع تو اون قسمت میخواستم بنویسم که طبیع اطراف ما چطوری سرشار از خشونت هست و ما فکر میکنیم زیباست و قشنگیه

در واقع اگه در جای قشنگی نباشیم و فکر کنیم جای قشنگیه چی؟

چی از نظر ما قشنگه؟

درخت؟

کوهستان؟

میتونی تعریفی از کوه داشته باشی؟

در واقع کوه ها از برخورد های بسیار شدید و بسیار عظیم صفحه های خشکی بوجود اومدن

در واقع یه زائده هستن

یه قسمت اضافی

یه تیکه زشت که از برخورد شدید دو تیکه بسیار بزرگ بوجود اومدن

نتیجه خشم و برخورد دو تیکه هستن

دو تیکه بهم دیگه نگفتن بیا در کنار هم قرار بگیریم و اروم کنار هم باشن

خیلی خشن و شدید بهم دیگه خورد و حتی بهم دیگه اسیب رسوندن در واقع

یه تیکه اضافی هم خلق کردن و اون صفحه بودن خودشون رو هم خراب کردن و تیکه اضافه بوجود اوردن

انگار یه لباس درست کنی یه تیکه ازش بزنه بیرون

کوهستان در واقع زیبایی نیست

بلکه خشونت محض

برخورد شدید در یه ابعاد بسیار بزرگه

درخت زیبا بود؟

درخت خشونتی بسیار ترسناک داره

ابتدا سلول ها رو میکشه

و با مرده اون ها برای خودش ساقه درست میکنه

و با سپر قرار دادن اون قسمت های مرده زمین رو میشکافه و میاد بیرون

وحشنتاک تر از این داریم؟

به ساقه یه درخت دقت کن

نهایت خشونت و زبری و هیچ زیبایی نداره

در واقع ترسناک ترین صحنه ای که توی فیلم ها به ما نشون میدن همینه منتهی در واقعیت وقتی وسط چمن اتفاق میوفته برامون و دوتا برگ رو شاخه هاش در میاد چقدر زیبا بنظر میرسه

توی این بخش میخواستم کلا ازین مثال ها بنویسم

مثال هایی که ما فکر میکنیم زیبایی هستن ولی در واقع اوج خشونت هستن

کهکشان ها ابعاد خیلی بزرگتر این قضیه هستن که به این وسیله ما میتونیم زیبایی اونها رو هم درک کنیم

در واقع شاید مریخ و مشتری و زحل زشت باشن ولی وقتی اینا رو در کنار هم میذاریم و در ابعاد بزرگتر نگاه میکنیم میبینیم که چه که کهکشان زیبایی داریم

در واقع وقتی به مشتری نگاه میکنیم انگار داریم به یه سلول از ساقه یه زیبایی بزرگتر نگاه میکنیم و حق نداریم بهش بگیم خشن و خشک و مرده

همه این مثال ها 

چه اونایی که ما زیبایی رو میبینیم و به زشتی و خشونت درونشون نگاه نمیکنیم

و چه اونایی که ما خشونت و سردی رو میبینیم ولی در واقع در ابعاد دیهگه ای بسیار زیبا هستن

به ما یچیزی رو یاد میده

یاد میده شاید خشونت اونقدرهام بد نیست

شاید زیبایی اونقدر هام خوب نیست

اگه فقط حس خشونت اینطور نباشه چی؟

مثلا ترس هم همین باشه

خیلی هم زشت نباشه و زیبایی داشته باشه

یکی از زیبایی های ترس میدونی چیه؟

تنها چیزی که ما رو زنده نگه داشته ترس

اگه ترس نبود ما در ثانیه منقرض میشدیم و هممون میمردیم

حس ها هر کدوم به طریقی زیبا هستن

نه اون زیبایی که به بچه دو ساله میگی

زیبا به نوبه خودشون

کامل هستن

و اگه به اوج و وسعت هر کدوم نگاه کنی میبینی همه به همون کمال و اوج یکسان که من و تو بهشون میگیم کامل بودن میرسن

همشون کامل اند

همشون تو یه نقطه به اسم کامل بودن به همدیگه میرسن

و اینجاست که میگن خدا عصبانی هم هست؟

میگن خدا تو همه چیز برترینه

تو مهربانی

تو خشونت

تو عصبانیت

این بدین معنی نیست که مهربانی خدا خوبه و عصبانیت خدا بده

نه

ما یاد گرفتیم حتی ترس هم خوبه و باعث زنده موندن ما میشه

عصبانیت خدا کامله

خوبه

خدا در نقطه اوج عصبانیت و خشونته

همون نقطه اوجی که وقتی به یه کوه نگاه میکنی میگی زیباست

وقتی یه درخت رو میبینی میگی زیباست

اون نقطه اوج اون حس

هر حسی در نقطه اوج خودش زیباست

بخاطر همینم هر کی و هر چی باشی

اگه درست همون راه رو ادامه بدی نهایتش به همون کامل بودن میرسی

چجوری بوده که محمد علی کلی اخرش مسلمان شد؟

چجوری بوده که لات های قدیم اخرش خدایی میشدن

اونا که اوج خشونت و خشن و زد و بند بودن

وقتی هر حسی داری

درست همون راه رو طی کنی

نهایتش به همون کامل بودن میرسی

حالا من بهش میگم خدا

تو هر اسمی که میخوای روش بذار

و اون کامل بودن زیباست

نه به زیبایی یه گل رز بلکه به زیبایی که باعث میشه بدون دلیل تو پوست خودت نگنجی و موهای بدنت مور مور بشن

بخاطر همینم حتی

لازمه که هر حسی داری درست همونو طی کنی

مثلا طرف میگه بد باشی که اخرش خوب نمیشه

چرا

حتی اگر درست بد باشی

اخرش خوب خواهی شد

اینجاست که امام حسین هم میگه اگر دین ندارید ازاده باشید

یعنی همون راهی که انتخاب کردی رو برو حداقل

به خودت و همون راهی که خودت انتخاب کردی دیگه خیانت نکن

و...

۰ نظر

قضیه خیلی عجیبی بوده خلقت

دوتا پست قبلی در مورد بازی بودن دنیا گفتم

میگن ما یه زمانی خودمون انتخاب کردیم که بیاییم روی زمین

یعنی سوال پرسیدن

و ما گفتیم بله

چندتا سوال پیش میاد

یعنی ما در بهشت یا جایی مثل اون لذت میبردیم

برای چی اومدیم زمین؟

برای تکامل؟ یعنی اونجا که بودیم کامل نبودیم؟

یا برای امتحان اومدیم

یعنی اونجا که قبول شده بودیم با شک و تردید قبول شده بودیم؟به مسئله ای درون ما اعتماد نداشتن؟

نمیشه گفت بازی

اخه کدوم بازی اخرش میتونه به جهنم ختم بشه

یکم قضیه جدی تر از بازی

اگه خدا اخرش بهشت و جهنم گذاشته

دوحالت داره

یا الکی و صرفا جهت انگیزه دادن به بازی

یا اگر واقعی باشه

نمیشه گفت بازی

یجورایی انگار کلکل بوده

چون خدا گفته اگه نتونی میری جهنم ها

و ما قبول کردیم

در صورتیکه میتونستیم قبول نکنیم و اون جایی که هستیم لذت ببریم

قضیه عجیبی بوده هر چی بوده

اینکه گندم خوردیم و اومدیم روی زمین در واقع یجورایی شروع بازی بوده و اصلا ربطی به این حرفای چرت و پرتی که مردم میزنن که اگه نمیخورد ما بهشت بودیم و این حرفا نبوده

بازی داشته شروع میشده

ولی خب بازی که نبوده

چی بوده جالبه واقعا

۰ نظر

سکوت بهتره بخاطر سرعت بیشترش!

وقتی شما در مورد یه موضوعی فکر میکنید و در مورد یه موضوعی حرف میزنید خیلی فرق داره

وقتی فکر میکنید مغزتون خیلی سریع پردازش میکنه و جلو میره

ولی وقتی همون فکر رو دارین صحبت میکنید ذهنتون سرعتش کم میشه

چون باید دنبال کلمات بگرده

دنبال درست کردن جملات بگرده

باید بتونه مسائل مختلف رو بهم ربط بده

باید بتونه منظور رو به طرف مقابل بفهمونه

و تمام این تلاش ها باعث میشه ذهن خیلی سرعت کمی داشته باشه و حتی گاهی از مطلب اصلی دور بشه

بخاطر همین سکوت بهتره

چون سرعت بسیار بیشتری به تفکرات و پیشرفت میده

۱ نظر

یه بازی بسیار بسیار بزرگ

 دنیا بازی بسیار بزرگی که خدا درستش کرده

شاید ما هم پولدارا و مرفه های بی دردی بودیم که انتخاب کردیم اینو بازی کنیم

بازی خب مسلما قوانین خودش رو هم داره که خدا تعیینشون کرده

یعنی همش فقط یه بازی؟

مسلما موقع بازی نباید غر زد

۰ نظر

idididi

هیچکس اندازه شوهرش خوشحالش نمیکنه

تو در واقع مثل بقیه پسرا هستی براش

همون چیزی که به بیخود ترین پسر روی زمین میگه به تو ام میگه

پس لازم نیست بخاطر کوچکترین چیزی که بهت میگه شاد باشی

پس بهمین هیچ عکس العملی نشون ندادن به تعریف های کوچک بهترین کاریه که میتونی بکنی

البته اون برای موقعی که داری رد میشی و فقط سرد باش و رد شو

در واقع داری یجور رفتار میکنی به این معنی که انگار یچیز ساده بوده نه اینکه تو خیلی گنده هستی

جوری رفتار میکنی انگار اون بی ارزش ترین جمله ای بوده که کسی میتونسته بهت بگه

انگار یه جمله خیلی ساده بود

ولی وقتی دیگه خیلی تعریف میکنه خیلی سنگین میگی خیلی ممنون شما لطف دارین

اینجوری میشه که به خیلی چیزا عادی جواب میدی

خیلی سرد تر میشی

اینجوری میشه که میشی boyhood

۰ نظر