۶ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

نوشته 20

برا اینکه یه سری از مسائل درست پیش برن

باید کارهای اضافی زندگیت رو حذف کنی

اینطوری میتونی به اون چیزی که میخوای برسی

وگرنه انقدر کوچولو کوچولو منحرف میشی به هزارتا مسیر که آخر روز میگی اصلا چیشد که این شد؟

منم در برنامه ریزیم میخوام کارام رو مشخص کنم

انگار یه نفر که عاقلتره بهم گوشزد کنه

ولی این بار اون فرد عاقل خودمم

پای لپ تاپ و گوشی نشستن رو باید کمتر کنم

لپ تاپ که کلا تعطیل، جز در مواردی که میخوام فیلم ببینم، فیلم دیدن هم در مواردی که تفریح دیگه ای اصلا نیست (بعد از این سری که دارم دانلود میکنم هم دیگه از گذشته هییییییییییییییچی دانلود نمیکنم)

گوشی هم نیمه تعطیل(هیچکار خاصی توش ندارم که همش اینور و اونور توش میگردم) اگه تو شبکه اجتماعی کاری داشتم میرم کارمو انجام میدم و تمام

پیام دادن به .... تعطیل(سوپر قهرمان ها همیشه تنها هستن :/)

رفتن به .... تعطیل و اگرم رفتم میام و بهونه تور ماهیگیری رو مطرح میکنم و شروع میکنم ماهیگیری و بعدشم که رفتن کنسل شد میپیچم به بازی، روش خوبیه برا پیچ

اگر برنامه خاص دیگه ای بنظرم رسید مینویسم

۱ نظر

در هم صحبتی با دیگران

هنگام هم صحبتی هیچوقت از روی متن پیشفرضی که توی ذهنت هست جلو نرو

بلکه با توجه به بحثی که مطرح شده در اون لحظه صحبت کن

پ.ن: البته اگه اجازه بدی شخص مقابل میدون دار صحبت بشه هم خوبه، چون به سمت هدف خودش میره و منظورش رو میرسونه و تو کمتر حرف زدی

۰ نظر

عکس گرفتن

عکس گرفتن با خانم ها اشکال نداره

اما اگر عکس گرفتن برای این باشه که افتخار کنی با خانم ها هستی ممنوع و جز رفتار یک جنتلمن نیست

عکس گرفتن سلفی اونم در شرایطی کاملا ارزون و ضایع در حالیکه بخوای بگی خیلی لاکچری و باکلاس هستی کاملا ممنوع و اشتباه محض

۰ نظر

رنگ جوراب یک

هر جورابی جز رنگ مشکی ضایع است

جوراب فقط مشکی

اگرم استثنا رنگ خاصی میخوای با لباست ست کنی که با شلوار فکر کنم باید ست کنی، ست میکنی اونم رنگای سنگین مثل قهوه ای یا سورمه ای و اینا

جوراب سفید به هیچ عنوان تحت هیچ شرایطی نمیپوشی(خز ترین حرکت دنیاست)

۰ نظر

عصبانیت حتی در همون دفعه اول

یکی از بدی هایی که پدر و مادرم دارن و تشخیصش دادم

اینه که حتی دفعه ی اولی که چیزی رو بهت میگن با عصبانیت و طلبکاری کامل اونو بیان میکنن

مثلا حواست نبوده یکم آشغال ریخته رو زمین

میاد با حالت دعوا

- تو با آشپزخونه مشکلی داری؟منو دوس نداری؟ما بهت بدی کردیم؟

میگم چی شده مگه بابا یا مامان؟

- هیچی همینجوری میریزی و میری، همه جا رو کثیف میکنی، به تمیزی خونه اصلا اهمیت نمیدی و...

کجا چیزی ریختم اخه؟

- بیا بریم نشونت بدم، پا شو بیا

بعد میری میبینی یکم خورده کیک ریخته رو کابینت اشپزخونه

حالا بقیه داستان به کنار

توی خودم که نگاه کردم، این اخلاق رو کم دارم، یعنی تا حالا انقدر احمقانه با کسی برخورد نکردم

البته تندی مخصوص خودمو دارم ولی نه این مدلی و دفعه اول و انقدر تند برای هیچی، وقتی واقعا مسئله ای هست واکنش نشون میدم

ولی باید دقت کنم این اخلاق رو نداشته باشم

بالاخره اونا پدر مادرم هستن و قطعا این اخلاق جایی در من وجود داره

۰ نظر

ما احمقیم

اینو دلم نیومد بنویسم

و میخوام هیچوقت فراموشش نکنم

من در شرایط مالی خوبی نیستم، جوری که چراغ جلوی موتورم سوخته و حدود یکسال بدون چراغ رانندگی کردم و خطراتش رو پذیرفتم ولی گفتم به پدر مادرم نگم که نه من رو ننداخته باشم به اونا(هر چند الان اونا چه شرعا چه عرفا و چه از هر لحاظ قیم مالی من هستن) هم اونا خرجشون کمتر شه

لازم به ذکر که چراغ جلوی موتور اگه فقط لامپش رو بخوای حداکثر و لاکچریش 10 هزار تومنه اگه سیستمشو کامل بخوای لاکچریش 25 هزار تومن

اونوقت بابام بخاطر ماشینش 500 هزارتومن داده صافکاری

مادرجان هم یه مبل سفارش دادن 2 میلیون و نهصد هزار تومن

این در همین لحظه است، خرجای دیگه ای که میکنن و بمن نمیگن چقدر براش پول دادن بماند

اونوقت امشب سر من داد میزنه برو کلاهتو بیار بالا از تو حیاط، دزد میزنه(دزدها همیشه پشت در خونه ما نشستن و منتظرن ما یچیزی یادمون بره و بیان بدزدنش، حتی اگه من در کمد دیواری اتاقمو نبندم!) اونوقت میخوای پولشو از من بگیری

برای ثبت در اسناد رسمی باید اعلام کنم که کلاه ایمنی هم 60 هزارتومنه (یدونه خوبش، نه ارزون و بدردنخورش)

نشسته بودن با هم صحبت میکردن که من فهمیدم انقدر خرج کردن

یعنی همون یه لحظه، تو یه صحبت دوثانیه ایشون، حدود سه میلیون و نیم خرج کردن (اون گفت من مبل میخرم اونم گفت ماشینو میبرم صافکاری)

با همون صحبت یه لحظشون، فقط هم همون یبار، میتونستن تمام خرج منو تو این دوسالی که اجبارا پیششون هستم رو بدن

اینم بعنوان ضمیمه ذکر کنم، الان من شش هزار تومن پول رایج مملکت (شش هزار تومن خیلیه هااااااااا؟) انلاین میخوام خرید کنم، تو کارتم چیزی نیست، بهشون که میگم، کارت پیشم نیست و نمیدونم کجاست و....

ما فقیر نیستیم

احمقیم

اینو فقط خواستم بنویسم

دفعه بعد که گفتم چرا من از خانوادم بدم میاد، این چیزاش رو هیچوقت فراموش نکنم

۰ نظر