در مورد برخی موارد خاص خیلی اعتماد بنفس پایینی هستم
در مورد برخی موارد خیلی بالا
مثلا در مورد روابطم با دیگران خیلی حیا میکنم و خجالتی
بخاطر همین اونجاهایی که اعتماد بنفس پایین دارم
اگه هزارتا پیروزی هم داشته باشم یهو یه شکست بخورم، خودمو نابود شده حساب میکنم
البته با توجه به اینکه خرداد ماهی هستم و کمال طلب
وقتی یکی در کمال! بیشتری از من قرار داره اعتماد بنفسم رو کم میکنه
یه اخلاق بدی که دارم
البته با توجه به مشاهداتم متوجه شدم خیلی باهاش مقابله کردم
اینه که خیلی خیلی خیلی زیاد یه موضوع ذهنم رو درگیر میکنه
البته اگه اون موضوع برام مهم باشه یا بنحوی مهم بشه
تقریبا خیلی راحت میتونم بگم صدبرابر یه شخص عادی بهش فکر میکنم
اول فکر کردم این اخلاق خامی که پیداش کردم و در داغون ترین اوضع خودشه
اما دوستم رو دیدم
اونم خردادیه
اون انقدر بهش فکر میکنه که نگو
به همه میگه
سرش درد میگیره
در حد مرگ هم در موردش صحبت میکنه
درصورتی که من اصلا چنین حالتی رو ندارم و فقط تقریبا به فکر فرو میرم و حالم گرفته میشه
ولی خیلی بده که قشنگ ذهن رو درگیر میکنه و روی همه چی تاثیر میذاره
و گاهی هم انقدر بزرگش میکنم که اغراق میشه و خودم باور میکنم اغراق هام رو (مع شو ..)
البته یه راه حل داره، و اونم این که خدا بشه اصلی
اگه خدا بشه اصلی دیگه مشکلی نیست، چون میدونی اون دیگه نمیره و خیانت نمیکنه
من خیلی طمع کارم
راستش من فعلا جایی که هستم، شرایط خیلی خوبی دارم
میتونم بگم اونجا شرایط بهتراز من نیست
منتهی انگار تو هر شرایطی باشم
حتی تو بهترین شرایط
بازم شرایط بهتری رو میخوام
باید یاد بگیرم قدردان باشم
نمیدونم چجوری ولی باید قدر برخی شرایطی رو که توشون قرار میگیرم بدونم
خیلی اخه شرایطم با بقیه متفاوته ولی در ظاهرش تقریبا به گونه ای که انگار مظلوم هم واقع شدم
ولی در واقع توی این موضوع که مورد نظرم هست خیلی شرایطم عالیه
باید یاد بگیرم که لزوما لازم نیست شبیه و دقیقا مثل بقیه باشی، بقیه ای که تو نظرت اینجوری نشسته که خوشبخت اند
شرایطت وقتی با توجه به زندگیت داره خوب پیش میره، یعنی خوشبختی و شرایطت خوبه دیگه
من شخصتی ام که گذشته رو خیلی راحت فراموش میکنم و این هم خوبه هم بد
دلایل بد و خوبی اش هم به اندازه هم هستن و هم وزن
بخاطر همین نمیدونم این اخلاقم رو خوب بدونم یا بد
باهاش مقابله کنم یا نه
ولی خب بدی ای که داره اینه که من خودمرو فراموش میکنم، کسی که بدونم، کسی که از چه چیزایی لذت میبرده...
این بخش برای این ساخته شده که بلندی و پستی های زندگیم رو بنویسم
من شخصتی ام که گذشته رو خیلی راحت فراموش میکنم و این هم خوبه هم بد
اینجا رو بجا میذارم که وقتی بعدها برگشتم و نگاهی بهش انداختم، بدونم کی بودم، تو چه شرایطی بودم، از چه چیزایی لذت مبیردم، چه صحنه های لذت بخشی برام بوجود اومده
من به همه چیز به این چشم نگاه میکنم که همه بد هستن و خشک و بیرحمانه باهاشون رفتار میکنم
اما همه خوبن و باید به همه مهربون رفتار کرد و صمیمی
تا حالا به این فکر کردی تمام دنیای اطرافت رو خشونت گرفته؟
نه ازون نوعی که تو میشناسی
نوع خاصی از خشونت که گاهی ما اونا رو کاملا زیبایی و مهربانی میدونیم!
با نگاهی دقیق تر میبینی که تمام این دنیا
تک تک رفتار ها جز خشونت نیستن
و میخوام توی این موضوع از وب دونه دونه چیزایی که به ذهنم میرسه رو بنویسم
برای اینکه بدنم بره روی فرم باید میرفتم ورزش
شنا رو انتخاب کردم
چون برای زانومم خوبه
فکر کنم سندروم ارتروز زیر کشکک زانو! دارم که دکتر گفت نه دلیلش مشخصه و نه درمانی داره، تو استخر رفتن خوبه براش! کوه هم نرو سعی کن
بخاطر زانوم و البته خب استخر برای خیلی چیزای دیگه خوبه
میگن بیشترین میزان کالری هم توی استخر سوخته میشه
ولی مربی مون گفت تا چهارتا شنا رو حرفه ای یاد نگرفتی بدنسازی نکنید
منم همنی تصمیم رو گرفتم
البته فعلا در شرایط مالی خوبی نیستم که باشگاه بدنسازی هم برم
بدنم الان عالیه
اما خب شکم جان شش تیکه نیست
دوست دارم بدنم کامل روی فرم باشه
بدم داره خیلی رو فرم میشه
اگه همینجوری پیش بره اصلا بدنسازی کار نمیکنم و شنا رو حرفه ای تر میرم جلو
عضلاتم خیلی خشگل دارن شکل میگیرن
ولی اگه نتیجه خوبی نگیرم یکی از هدف هام اینه شکم شش تیکه بندازم بیرون :)
