۳۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

پیروی از مد زیادم بد نیست

ما یه شعاری داریم

که اغلب الکی میگیمش

بخاطر همینم بهش میگیم شعار

میگیم که از مد پیروی نکنیم و یچیزی که مد میشه رو دنبال نکنیم

خب چرا؟

جوابی که میشنویم اینه که الکی مد میشن و اصلا جالب نیستن

شاید در مورد 10 درصد مواردی که مد ها بوجود میان این قضیه وجود داشته باشه

و این هیچ ربطی به مد نداره

شما توی هر کاری بخوای بروز باشی

بالاخره مجبوری یجاهایی چرت و پرت بدی بیرون

چون هیچی تو دنیا هر روز فعال نیست و بالاخره روزایی تعطیلی داره

اما مد نه

پس مجبوره چرت و پرت هم بده بیرون

اما اون ده درصد چرت و پرت بودنش دلیل نمیشه هم مد بد باشه

مد رو افرادی مثل منو شما تو خیابون ننشستن که انتخابش کنن

شاید قدیم اینجوری بود که قدیمم بنظرم اینجوری نبود

الان توی فرانسه بهترین شرکت ها با اختصاصی ترین نظر ها و علم روز مد رو انتخاب میکنن

خیلی تخصصی و خیلی با مباحث مختلف

انواع مختلف لباس رو میشناسن

الگوی لباس ها از صد سال پیش رو دنبال کردن

قسمت های مختلف لباس

اینکه شا کجا چی بپوشی چه مدلی بنظر میای

چه رنگی به چه کسی و چه مراسمی میاد

چه رنگی در کنار چه رنگی مناسب هست و چه رنگبندی مناسب کجاست

خیلی در مورد این مسائل کار میکنن

نه اینکه خیلی خدایی و پرتلاش و عالی باشن

نه چون کار دیگه ای ندارن و چون پولشون از این راه در میاد

پس روش کار میکنن چون بتونن بازم پول دربیارن

و خب خوب هم کار میکنن و ایده های بسیار خوبی هم میدن

حداقل

خوب اداره میکنن همه چیزو

پس همینجوری نیست که پاتو بندازی روی پاتو بگی نه چرا ادم از مد پیروی کنه

منم نمیگم ادم کشته مرده مد بشه

اما وقتی یه زمانی پاچه گشاد مد بود اما الان لباس راسته و تنگ

حتما دلیلی داره

قطعا زیبایی خوبی داره که اینجوری اومده روی کار

حالا نمیخواد خیلی کشته مرده این قضیه بشی

اما میتونی خیلی چیزا رو رعایت کنی

میتونی تو ام بگی خب اااااا حالا که این مد شد حتما یچیز قشنگی توش بوده دیگه

منم ببینم اگه قشنگ میشه امتحان کنم

و اغلب چیزایی که مد میشه

حالا صرفا لباس نه

مثلا برنامه اینستاگرام

مثلا بازی کلش رویال

مثلا برنامه کودک زوتوپیا

حتما دلیلی داره

میتونی خیلی سطحی انجامش بدی

و ببینی خیلی چیزا رو یاد میگیری

جامعه ما

که خودمونو مسلمون میدونیم

یه زمانی پخش شد که شرکت "دیزنی" انیمیشن هاش برای منحرف کردن بچه های ماست

من از هر کسی که این حرف رو میزنه یه سوال میپرسم

کدوم مبلغی در زمان ما تونسته درس های الهی رو بهتر از شرکت دیزنی به بچه هامون یاد بده؟

اصلا انیمیشن های دیزنی رو دیدی تا حالا؟

اصلا انیمیشن inside out رو دیدی؟اصلا فهمیدی منظورش چیه؟اصلا فهمیدی چیو داره یاد بچه ها میده؟

چیزی که تو با هزارتا جلسه نمیتونی به بزرگترها یاد بدی و اون داره خیلی زیبا اینو به نمایش میکشه و اگر یکی تونسته یه ایده خیلی زیبا برای به نمایش کشیدن این قضیه داشته باشه چرا تو میای و جلوشو میگیری؟

من شخصا که دیگه به حرف خیلیا گوش نمیدم

قطعا مطیع بدون چون و چرای مد هم نخواهم بود

اما اگر چیزی اسمش به گوشم خورد بهش فکر میکنم

چون قطعا افرادی اونو انتخاب کردن و قطعا دلیلی داشته و من میتونم از اون دلیل و یادگیریش استفاده های زیادی برای خودم بکنم بجای اینکه مرگ بر اون بفرستم

۰ نظر

سعی میکنیم متفاوت باشیم درصورتیکه در نهایت نیستیم !

عجیبه

ما بشدت شبیه هم هستیم

اما نه در ظاهرمون

بلکه در اینکه سعی میکنیم متفاوت باشیم!!!

ظاهرا خودمونم خوشمون میاد که سعی میکنیم متفاوت باشیم و هر کی یه نوعی از تفاوت رو انتخاب میکنه

مثلا هممون بدون استثنا فکر میکنیم یه نخبه ای بودیم که حروم شدیم

فکر میکنیم تیپمون

رفتارمون

خنده هامون

و خیلی از کارای دیگمون فقط مختص ماست و هیچکس دیگه این مدلی نیست و خیلی متفاوت هستیم

در صورتی که علاوه بر اینکه هممون در این طرز فکرها کاملا شبیه هم هستیم

بلکه در کارهایی که در اثر این طرز تفکر انجام میدیم هم در تعداد معدودی دسته بندی قرار میگیریم

یعنی الان یه دسته خیلی کلاسیک تیپ میزنن

یه دسته خیابونی

یه دسته خیلی باکلاس

و...

شما هر چقدر هم متفاوت باشی در نهایت در یکی از همین دسته بندی ها قرار میگیری

حالا اینهمه فکر میکنیم متفاوتیم به کنار

اما باز جالبه که با اینحال که از لحاظ آماری اصلا متفاوت نیستیم

ولی باز از اینکه شخصی سعی میکنه متفاوت باشه خوشمون میاد

یه سوال خیلی ساده به این سوال جواب میده

اگه هزارتا ماشین بی ام و یجا باشه که سفید رنگ هستن و همه یه مدل

و وسطشون یه لامبورگینی یا فراری یا بوگاتی قرمز رنگ ما کدومو انتخاب میکنیم

بدون استثنا تقریبا همه قرمز رنگ رو

حالا این انتخاب ما نیست که جالبه

بلکه ما وقتی به ماشین ها هم نگاه میکنیم اون شخصی که قرمز رو انتخاب کرده رو هم بیشتر دوستش داریم

درصورتی که بقیه ماشین ها هم یه نکته مشترک با این ماشین قرمز دارن

اونام ماشین هستن!!!

یعنی از طرفی ما سعی میکنیم بگیم ما متفاوت هستیم (هر چند هر چقدر هم سعی کنیم باز نیستیم از لحاظ آماری بلکه در لحظه و در مکان مشخصی، خاص هستیم)

و از طرفی انتخابمون هم دنبال شخصی میگردیم که اونم سعی کرده خاص و متفاوت باشه و بنظرمون اون باحاله

و خب قطعا باحاله رو انتخاب میکنیم

یعنی سعی میکنیم باحال باشیم و باحال ها رو انتخاب کنیم

و در واقع اینطوری تعریف میشه که فکر میکنیم متفاوت بودن باحال بودنه

و اینکه هست یا نه 

نمیدونم

شایدم واقعا هست

۰ نظر

نظر شخصی در مورد فیلم Darkest Hour

یه فیلم تاریخی ساخته سال 2017 و در مورد برهه ای از زمان در زندگی وینستون چرچیل که نخست وزیر کشور شد

خیلی رک و مستقیم بگم که کاملا قصد داشت چرچیل رو آدم بسیار خاصی نشون بده ولی اصلا موفق نبود و شاید هم قصد داشت چرچیل رو دیوونه نشون بده و موفق بود.

صحنه هایی که ساخته شده بود تا چرچیل رو خاص نشون بده بسیار عالی ساخته شده بودن، مثل سخنرانی های بسیار زیباش، اون صحنه که توی مجلس صحبت میکرد و هاله ای از نور روش بود و خیلی صریح و رسا صحبت میکرد و یا اون قسمتی که رئیس جمهور هم اومد کنارش و طرفداریش رو کرد و خب صحنه عالی توی مترو رفتنش

در کل تمام قصدش خاص نشون دادن چرچیل بود و کل فیلم رو نابود کرده بود برای اینکه همه چیز رو حول چرچیل بچرخونه و اون چیزی که خود کارگردان میخواسته نه واقعیت

چون تونل هایی که چرچیل ساخت واقعا خاص بود و اصلا زیاد روی این قضیه مانور نداد کارگردان و اول فیلم همه چیز مخالف چرچیل بود و آخر فیلم یهو همه موافقش شدن و خب چرا واقعا؟؟؟؟بدون هیچ دلیلی این اتفاق افتاد

ولی تعریفی که میتونم از فیلم بکنم اینکه با اینکه روی قضیه "دانکیرک" زیاد مانور نداد که بازم میتونست خیلی بیشتر روی این قضیه مانور بده و فقط به چندلحظه و چندتا جمله اخر فیلم بسنده کرد

باز هم خیلی بیشتر از خود فیلم "دانکریک" تونست این قضیه رو زیبا نشون بده و فیلم دانکریک اصلا موفق نبود در حماسی نشون دادن این قضیه و سبک فیلمای قبلی خودش رو تکرار کرده بود فقط

خلاصه اینکه تبلیغ چرچیل بود و اصلا فیلم خاصی نبود و خب بنظرم حتی در تبلیغش هم موفق نبود و حتی اون تصوری که من داشتم از چرچیل رو هم داغون کرد شاید بخاطر اینکه بیش از حد فیلم رو میخواست حماسی نشون بده و خب به روش جدید اینکار رو نکرد و به همون روش قدیمی اینکار رو کرد که هر چند کارش عالی بود ولی روشش غلط بود و بنظرم بیننده از فیلم خارج میشد چون دیگه چرچیل هر چی بود قدیس که نبود و خودش هم تو فیلم اینو میگه جالبه! ولی فیلم میخواد یچیز دیگه نشون بده حتی خلاف حرف خود چرچیل (اونم تو خود این فیلم)

۰ نظر

نظر شخصی در مورد فیلم Call me by your name

یه فیلم درام ساخته سال 2017 که محیط فیلم کاملا در فرانسه است

خیلی خلاصه و کوتاه این فیلم تبلیغ همجنسگرایی هست

نشون میده یه پسر عاشق محققی که دوست پدر پرفسورش هست میشه و دوست داره باهاش باشه، باهاش ارتباط هم برقرار میکنه

اخر فیلم محقق برمیگرده شهر خودشون و ازدواج میکنه با یه خانمی که دوستش داشته!!!

و پسر تو سکانس آخر کلی گریه میکنه...

خب واقعا کارگردان میخواد چه چیزی رو نشون بده با این فیلم؟

حتی در قسمتی از فیلم نقضی وجود داره که صحتی بر نظر شخصی منه که اصلا و ابدا همجنسگرا ها وجود ندارن و اینکه کسی بگه من ذاتا همجنسگرام یا قلبا اینو دوست دارم کاملا داره چرت و پرت میگه و چیزی جز تلقین یا عقده اجتماعی نیست تمام.

ولی جدا از اینا

واقعا از فرانسه خوشم اومد، طبیعتش، زندگی که در آرامش داشتن و گذشته ای که داشتن که بسیار لذتبخش بوده براشون و اون غذاها و اون روابط و اون طرز فکرای خوب و...

۰ نظر

نظر شخصی در مورد انیمیشن Coco

یک انیمیشن موزیکال و شاد و رنگارنگ ساخته سال 2017

امتیاز متاکریتیک خوبی داره، مردم هم که نظر خوبی در موردش دارن، فکر کنم توی مراسم اسکار هم نامزد شد

اما

از نظر من واقعا هیچ چیز خاصی نبود، هیچی

اینکه دنیای مردگان رو نشون بدی و که قبلا توی هزارتا انیمیشن دیگه اتفاق افتاده بود و اصلا مسئله جدیدی نبود

اینکه یه انیمیشن موزیکال باشه هم چیز جدیدی نیست و تقریبا همه انیمیشن هایی که به سبک مدرن ساخته میشن توش قطعا یک یا چندتا سکانس کاملا موزیکالی دارن

مفهوم انیمیشن هم این بود که بدنبال صدای قلبت برو و اونکاری که دوس داری رو انجام بده که اینم مسئله جدیدی نیست و هزاربار دیگه هم درموردش انیمیشن ساختن مثل rock dog

از لحاظ گرافیکی هم نسبت به نسخه های قبلی واقعا چیز برتری نداشت

در مورد اتفاقای پیچیده ای هم که توی فیلم اتفاق افتاد این قضیه توی فیلمای خارجی اصلا چیز غیرطبیعی نیست و بنظر شخصیم تازه این به نوعی ضعف فیلم هست، که برخی کارگردانای خارجی این سبک از پیچیدگی رو توی فیلماشون پیاده میکنن

۰ نظر

نظر شخص در مورد فیلم shape of water

یه فیلم تقریبا تخیلی ولی نه ماوراطبیعی، عاشقونه و احساسی، در مورد یک سازمان که یک موجود خاص رو که توی آب زندگی میکنه رو پیدا میکنن و میخوان روش آزمایش های مختلفی انجام بدن و در نهایت از بین ببرنش اما این وسط یکی از خدماتی که مسئول نظافت اون قسمت هم هست عاشق این موجود میشه و...

این فیلم نامزد فکر کنم هفت تا جایزه اسکار شده امسال

از نظر ساخت یک محیط منحصر به فرد خودش بسیار عالی عمل کرده و از نظر طراحی صحنه بسیار عالی

داستان خیلی قوی نداره و همون داستان عشق و عاشقی و معشوقه بمیره برات و از این حرفاست

یه فیلمی که غروب جمعه که حوصلت سر رفته و یه فاز آرومی داری و حوصله اکشن و فکر کردن و اینا نداری میتونه سرگرمت کنه و خب صدالبته خوبه که آدم این فیلمای متفاوت و خاص رو ببینه تا بتونه معیار سنجشی برای بقیه فیلما و درک فیلمسازی و مراسم اسکار و شعور فیلمش بالا بره

۰ نظر

این چه زندگی که من دارم ؟

زندگی به چند دسته تقسیم بندی میشه

لحظات شاد که یا ما بوجود میاریم یا اتفاقی توی زندگیمون بوجود میان

لحظات غمگین که طبیعتا توی زندگی وجود دارن

اما مثل فوتبال که نه این تیم و نه اون تیم

بلکه این داور که بیشترین دوندگی رو داره

نه لحظات غمگین و نه لحظات شاد بلکه لحظات کاملا عادی هستن که قسمت بسیار عظیمی از زندگی ما رو شامل میشن، شاید بیش از 80 درصد و ما کاملا از این درصد غافل هستیم

تو لحظات عادی زندگی میکنیم و جلو میریم و توی لحظات عادی پامونو میندازیم روی پامونو از ارامش زندگی لذت میبریم

اما خیلی سریع در حد چند ساعت که بگذره به این شرایط معتاد میشیم

یعنی انگار همیشه اینجوری بوده و نباید جور دیگه ای هم باشه

یه ذره که میگذره خب ممکن شادی ها دوباره بیان

اما بالاخره نوبت غم هم میرسه

وقتی غم میاد

شروع میکنیم به شکایت کردن

ای بابا

چرا اینجوریه

چرا تا میام اروم بگیرم بلای دیگه ای سرم میاد

دریغ از اینکه بگیم اره خب، بالاخره وقتش بود یکم بدبختی بیاد سراغم

این طبیعت زندگی باید بهش حق بدیم

باید یاد بگیریم چجوری روش موج سواری کنیم، باهاش همراه شیم

نه اینکه بیاییم و با مسئله ای کاملا مبرهن که داره اتفاق میوفته مخالفت کنیم و از بین بریم و ضربه ای محکم بخوریم

اگه تو اون لحظات عادی بشینی که اگر هم عادی بشینی یکمم به دلایلی مثل تنبلی و اینا شرایط رو بدتر هم میکنی برای خودت

لحظات غم کاملا لحظات شادی رو خنثی میکنن

و چون لحظات خنثی میمونن

میگی ای بابا این چه زندگی که من دارم

این مشکل خودته

توی اون هشتاد درصد زندگی بیکاری و عادی ات چیکار کردی؟

به دوستم میگفتم

گفتم زبان دیگه ای بلدی؟

توی ورزشی حرفه ای هستی؟

حرفه ای بلدی؟

کاری داری که اصن پول در بیاری ازش و بری باهاش سرگرمی برا خودت انجام بدی؟

جواب همش به جز اخری نه بود

یکاری داره که اونم بدرد خودش میخوره انقدر مزخرف ونمیدونم چرا ولش نمیکنه با اینکه میتونه

اصلا نباید چشم به اون شادی ها و غم ها داشته باشی

اونا بالاخره میان و حتما هم میان

اما با لحظات عادیت چیکار کردی؟

۰ نظر

باید بگی یا نباید بگی ؟

یه سوالی بشدت ذهنم رو درگیر کرده

وقتی یچیزی رو یادت میده یه شخصی

آیا الان که یاد گرفتی باید به بقیه یاد بدی؟

یا باید تو خودت نگه داری و فقط قرار بوده خودت یاد بگیری؟

۰ نظر

شادی ها رو پررنگ تر کن

بدبختی دارم

خب همه بدبختی دارن

اگر در حالت خنثی بشینی همه زندگی بدی دارن

اره یکی یه مریضی داره

یکی یه مشکل دیگه

اما یه نکته ای رو دقت نکردی

شاید لایه لایه بندی کنیم بهتر باشه

لایه اول زمین هم داغه ولی اونجایی که ما زندگی میکنیم

حتی از سرد هم سردتر میشه

بنظرم لایه اول زندگی همه بدبختیه

منتهی برخی تلاش میکنن

برخی میرن بیرون

برخی میرن کار گیر میارن

برخی کسی رو گیر میارن که کنارش ارومن

انقدر لایه های مختلف روی سینی قرار میدن

که یه کیک خیلی خشگل میسازن

اره لایه اول زندگی همه یه سینی زشت و سفت و مزخرفه

اما چیکارش میکنی مهمه

من بدبختم، تو بدبختی

باور کنی یا نه

همه بدبختن

اما خیلی ها اونو نادیده میگیرن و شادی هاشونو پررنگ تر میکنن و دنبال قرار دادن هزارتا لایه روی اون میرن

میگن هیچوقت نمیتونی احتمال یچیزی رو از بین ببری

مثلا هیچوقت نمیتونی بگی همین الان یه سنگ از اسمون روی سرت نمیوفته

چون همیشه احتمالش هست

اما چرا در نظر نمیگیریش؟

چون این احتمال رو انقدر کم هست که نادیده گرفته میشه

میتونی انقدر احتمال شادی هات رو زیاد کنی که احتمال بدبختیت انقدر کوچیک بشه که نادیده گرفته شه

۰ نظر

این دلیل نمیشه اون لحظه های که میتونیم رو شاد نباشیم

در مورد شادی های کوچیک خیلی بحث متفاوته

اینکه آیا شادی های کوچیک ارزش انجام دادن رو دارن یا نه

خب اول آدم میگه اگه شاد میشی چرا انجامش ندی

در وهله دوم آدم میگه خب بعضی چیزا واقعا ارزششو ندارن، مثلا مواد مخدر

خب ضررش خیلی بیشتره

اما در مورد اون مورد هایی که ضرر و خوبی یکیه چی

یعنی شادی رو میکشی

اما غم هم بعدش میاد

با یه مثال خیلی بزرگتر میشه یکم توضیحش داد و فکر کنم توضیح خوبی هم باشه

وقتی شما حدود 20 تا سی سالگیتون میشه ازدواج میکنید

یکم خیلی سریع بریم جلو

در نهایت پیر میشین

بچه هاتون میرن دانشگاه 

ازدواج میکنن

بالاخره در همون اثنا یا پدر مادر فوت میکنن یا اقوام نزدیک یا همسر

و غم انگیزتر از این حوادث نداریم

اما این ایا باعث میشه کسی ازدواج نکنه؟

نه همه ازدواج میکنن

ایا همه اشتباه میکنن؟

نه خب خدا هم گفته ازدواج کنید

خدا میدونسته این غم بعدا شاید نصیبتون بشه

ولی بازم گفته ازدواج کنید

یعنی بازم باید شاد بود

هر چند شاید بعدا غمی نصیبتون بشه

درسته لحظه های غمگین میان

اما این دلیل نمیشه اون لحظه های که میتونیم رو شاد نباشیم

تا جایی که میتونیم باید شادی کنیم و در لحظه های عادی زندگی شادی و بیشتر و بیشتر کنیم

لحظه های غم حتما وجود دارن و حتما میان

اما دلیل نمیشه هر ضربه ای که بهت میخوره تو هم نگاه کنی

۰ نظر