عجیبه
ما بشدت شبیه هم هستیم
اما نه در ظاهرمون
بلکه در اینکه سعی میکنیم متفاوت باشیم!!!
ظاهرا خودمونم خوشمون میاد که سعی میکنیم متفاوت باشیم و هر کی یه نوعی از تفاوت رو انتخاب میکنه
مثلا هممون بدون استثنا فکر میکنیم یه نخبه ای بودیم که حروم شدیم
فکر میکنیم تیپمون
رفتارمون
خنده هامون
و خیلی از کارای دیگمون فقط مختص ماست و هیچکس دیگه این مدلی نیست و خیلی متفاوت هستیم
در صورتی که علاوه بر اینکه هممون در این طرز فکرها کاملا شبیه هم هستیم
بلکه در کارهایی که در اثر این طرز تفکر انجام میدیم هم در تعداد معدودی دسته بندی قرار میگیریم
یعنی الان یه دسته خیلی کلاسیک تیپ میزنن
یه دسته خیابونی
یه دسته خیلی باکلاس
و...
شما هر چقدر هم متفاوت باشی در نهایت در یکی از همین دسته بندی ها قرار میگیری
حالا اینهمه فکر میکنیم متفاوتیم به کنار
اما باز جالبه که با اینحال که از لحاظ آماری اصلا متفاوت نیستیم
ولی باز از اینکه شخصی سعی میکنه متفاوت باشه خوشمون میاد
یه سوال خیلی ساده به این سوال جواب میده
اگه هزارتا ماشین بی ام و یجا باشه که سفید رنگ هستن و همه یه مدل
و وسطشون یه لامبورگینی یا فراری یا بوگاتی قرمز رنگ ما کدومو انتخاب میکنیم
بدون استثنا تقریبا همه قرمز رنگ رو
حالا این انتخاب ما نیست که جالبه
بلکه ما وقتی به ماشین ها هم نگاه میکنیم اون شخصی که قرمز رو انتخاب کرده رو هم بیشتر دوستش داریم
درصورتی که بقیه ماشین ها هم یه نکته مشترک با این ماشین قرمز دارن
اونام ماشین هستن!!!
یعنی از طرفی ما سعی میکنیم بگیم ما متفاوت هستیم (هر چند هر چقدر هم سعی کنیم باز نیستیم از لحاظ آماری بلکه در لحظه و در مکان مشخصی، خاص هستیم)
و از طرفی انتخابمون هم دنبال شخصی میگردیم که اونم سعی کرده خاص و متفاوت باشه و بنظرمون اون باحاله
و خب قطعا باحاله رو انتخاب میکنیم
یعنی سعی میکنیم باحال باشیم و باحال ها رو انتخاب کنیم
و در واقع اینطوری تعریف میشه که فکر میکنیم متفاوت بودن باحال بودنه
و اینکه هست یا نه
نمیدونم
شایدم واقعا هست