یه فیلم تاریخی ساخته سال 2017 و در مورد برهه ای از زمان در زندگی وینستون چرچیل که نخست وزیر کشور شد
خیلی رک و مستقیم بگم که کاملا قصد داشت چرچیل رو آدم بسیار خاصی نشون بده ولی اصلا موفق نبود و شاید هم قصد داشت چرچیل رو دیوونه نشون بده و موفق بود.
صحنه هایی که ساخته شده بود تا چرچیل رو خاص نشون بده بسیار عالی ساخته شده بودن، مثل سخنرانی های بسیار زیباش، اون صحنه که توی مجلس صحبت میکرد و هاله ای از نور روش بود و خیلی صریح و رسا صحبت میکرد و یا اون قسمتی که رئیس جمهور هم اومد کنارش و طرفداریش رو کرد و خب صحنه عالی توی مترو رفتنش
در کل تمام قصدش خاص نشون دادن چرچیل بود و کل فیلم رو نابود کرده بود برای اینکه همه چیز رو حول چرچیل بچرخونه و اون چیزی که خود کارگردان میخواسته نه واقعیت
چون تونل هایی که چرچیل ساخت واقعا خاص بود و اصلا زیاد روی این قضیه مانور نداد کارگردان و اول فیلم همه چیز مخالف چرچیل بود و آخر فیلم یهو همه موافقش شدن و خب چرا واقعا؟؟؟؟بدون هیچ دلیلی این اتفاق افتاد
ولی تعریفی که میتونم از فیلم بکنم اینکه با اینکه روی قضیه "دانکیرک" زیاد مانور نداد که بازم میتونست خیلی بیشتر روی این قضیه مانور بده و فقط به چندلحظه و چندتا جمله اخر فیلم بسنده کرد
باز هم خیلی بیشتر از خود فیلم "دانکریک" تونست این قضیه رو زیبا نشون بده و فیلم دانکریک اصلا موفق نبود در حماسی نشون دادن این قضیه و سبک فیلمای قبلی خودش رو تکرار کرده بود فقط
خلاصه اینکه تبلیغ چرچیل بود و اصلا فیلم خاصی نبود و خب بنظرم حتی در تبلیغش هم موفق نبود و حتی اون تصوری که من داشتم از چرچیل رو هم داغون کرد شاید بخاطر اینکه بیش از حد فیلم رو میخواست حماسی نشون بده و خب به روش جدید اینکار رو نکرد و به همون روش قدیمی اینکار رو کرد که هر چند کارش عالی بود ولی روشش غلط بود و بنظرم بیننده از فیلم خارج میشد چون دیگه چرچیل هر چی بود قدیس که نبود و خودش هم تو فیلم اینو میگه جالبه! ولی فیلم میخواد یچیز دیگه نشون بده حتی خلاف حرف خود چرچیل (اونم تو خود این فیلم)